کی میتونه ادعا کنه یه بچه کار رو تا به حال ندیده. بچههای قد و نیمقدی که تابستون و زمستون سراغمون میان که
ازشون چیزی بخریم.
بچههای خیلی بیشتری هم کار میکنن و ما نمیبینیمشون. هیچکس اونا رو نمیبینه چون تو کارگاهها، مغازهها، زمینای
کشاورزی، مکانیکیها و جاهایی کودکیشون رو میگذرونن که شاید تا آخر عمر گذرمون به اونجاها نیوفته.
سادهترین راه برای مواجهه با این بچهها اینه که با فکرایی مثل : اینا افغانیان، اینا تیم هستن، اینا دزدن و … ازشون دور بشیم.
ولی اینا هیچ کدوم این چیزا نیستن. اینا فقط بچههای فقیری هستن که هر صبح از خواب بیدار میشن و میان سر
کار و با هزار بدبختی تا شب کار میکنن.
بعضی از این بچهها شانس اینو پیدا کردن که از حمایتهای کسایی که نذاشتن این فکرا ازشون آدم بیمسئولیتی بسازه استفاده
کنن، درس بخونن و بتونن کمی شرایطشون رو تغییر بدن.
اگه شما هم میخواهید به این بچهها کمک کنید، راههای زیادی دارید. یکی از این راهها کمک به همون آدماییه که به این بچهها دسترسی دارن و
خانوادهها و شرایط زندگیشون رو بهتر از ما که غریبهایم میدونن.
کافهای تو موزه امام علی در خیابون اسفندیار ( خیابان ولیعصر، تقاطع اتوبان نیایش)، به اسم کافه مهتاب هست که یه فکر خوب برای کمک به این
بچهها کرده که هم سرگرمتون میکنه، هم به این بچهها کمک میکنه تا کمی کودکی کنن.
کافه مهتاب کافه ساده و خوبیه که روی هر میز یه شال نیم بافته گذاشته که میتونید ادامهش رو ببافید. این شالگردنها رو که شاید
هر کدومش رو ۲۰ نفر بافته باشه به قیمت ۱۰ هزار تومن میفروشن و پولش به دست این بچهها میرسه. میتونید این شالها رو از
همین کافه بخرید و تو این مسئولیت بزرگ اجتماعی سهمی داشته باشید.
بچهها چه پولدار باشن، چه فقیر فقط بچهن. اونا نباید کار کنن و اگه بچهای کار میکنه از روی اجباره. همه ما هم در نهایت سهمی توی این اجبار
داریم، مگر اینکه کاری که از دستمون برمیاد رو براشون بکنیم. خرید شالگردنی که شاید خیلی هم خوشگل نباشه، حداقل کاریه که در کناریه تفریح
ونوشیدن یه فنجون قهوه از دستمون برمیاد.